یادش گرامی

ساخت وبلاگ

وقتی از تحقیقاتش در مورد زنان ویژه صحبت می کرد و طرح پژوهشی فروماندگی تا فرومایگی همیشه با خودم فکرمی کردم عجب روحیه خاصی دارد این مرد. وقتی دیدم بچه هایش هر کدام یک سر دنیا و یک شهر دور افتاده از ایران و ... خیلی نا متمرکز به دنیا آمده اند آن هم با فاصله کم مطمئن شدم که آدم ماجرا جویی است که یکجا نشینی برایش معنی ندارد به خصوص که یکی از بچه هایش در یکی از شهرهای مرزی کرد نشین به دنیا آمده بود.

تمام سال گذشته وقتی در مناطق مرزی کار می کردم و با روستانشینان مرزی همکلام می شدم و زبانشان را نمی فهمیدم و کمک می گرفتم هر روز بیشتر از روز قبل دلم برای راهنماییهای پدرانه اش در حوزه کار با جوامع محلی و مردم آسیب دیده تنگ می شد و جای خالیش را بیشتر از قبل احساس می کردم. امشب بی اختیار حالم بد بود. امشب را دوست نداشتم. فردا دوباره 7 اردیبهشت است و من خسته از کار در مناطق محروم مرزی و خجالت زده از استادی هستم که تمام تلاشش بر این بود شاگردی تربیت کند که خستگی ناپذیر باشد و قلبش برای مردم بتپد. شاگرد خوبی نبودم.

فردا هفت سال است که دکتر رحمت الله صدیق سروستانی در میان ما نیست. و یکسال است که در این وبلاگ چیزی ننوشته ام. باورم نمی شود که جایی را که به تشویق او درست کرده بودم تا تراوشات فکری حوزه اجتماعیم را بنویسم یکسال است که بروز نکردم. چقدر عمر زود می گذرد.

جامعه و من...
ما را در سایت جامعه و من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bjameehvaman6 بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 2:12