جامعه و من

بنده این لایحه را از منظر اینکه آیا دخالت حکومت در امر پوشش و مسئله حجاب درست است یا نه میخواهم بررسی کنم. در خصوص این مدل مداخله دولت در امر پوشش ما تجربه ای در ابتدای انقلاب داشتیم و گشایش آن را هم در دوره خاتمی تجربه کردیم. در اول انقلاب حکومت در مسئله حجاب ورود مستقیم داشت در سال 62 در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی، قانون اجباری بودن حجاب در انظار عمومی مطرح شد و آن زمان هم مسئله اصلی این بود که کانون خانواده حفظ شود و خانم ها از عشرت گری و بروز و ظهور اندامشان و استفاده از موقعیت زنانگی منع شوند. قانونگذار به دنبال آن بود تا از این طریق توجه ها بیشتر متمرکز بر توانمندی و شخصیت زنان در اجتماع باشد. این تجربه قانونگذاری پس از انقلاب در دهه شصت تجربه بدی نبود. خیلی از سران کشورهای اسلامی که به کشور ما می آمدند، برای آراستگی پوشش بانوان در عرصه های عمومی و توان کنترل آن به دولت مردان ما تبریک میگفتند.البته در ابتدا، پذیرش این مسئله برای جامعه سخت بود اما کم کم مردم این موضوع را پذیرفتند. مدارس و آموزش ابتدایی هم این را گنجاندند و خیلی بنیادین بر این مسئله کار کردند و کسانی که مخالف این مدل حکمرانی بودند هم از ایران رفته بودند. همان قضیه فرار مغزها که مدتی مطرح بود، معطوف به این فضا شده بود. این مصداقی از مداخله قانونی حکومت در امر حجاب بود.تجربه دیگری هم داشتیم، در دوران آقای خاتمی یک گشایشی بوجود آمد. آقای خاتمی با شعار آزادی آمده بود و گشایشی هم در فضای فرهنگی جامعه ایجاد شده بود. تغییرات پوشش دختران را من خودم در ابتدای دانشگاه تا پایان دوره دانشگاه دیدم. مثلا در هفته اولی که ما وارد دانشگاه تهران شده بودیم، تابلوی بزرگی در لابی دانشکده علوم اجتماعی به عنوان کدهای لباس جامعه و من...ادامه مطلب

بنده این لایحه را از منظر اینکه آیا دخالت حکومت در امر پوشش و مسئله حجاب درست است یا نه میخواهم بررسی کنم. در خصوص این مدل مداخله دولت در امر پوشش ما تجربه ای در ابتدای انقلاب داشتیم و گشایش آن را هم در دوره خاتمی تجربه کردیم. در اول انقلاب حکومت در مسئله حجاب ورود مستقیم داشت در سال 62 در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی، قانون اجباری بودن حجاب در انظار عمومی مطرح شد و آن زمان هم مسئله اصلی این بود که کانون خانواده حفظ شود و خانم ها از عشرت گری و بروز و ظهور اندامشان و استفاده از موقعیت زنانگی منع شوند. قانونگذار به دنبال آن بود تا از این طریق توجه ها بیشتر متمرکز بر توانمندی و شخصیت زنان در اجتماع باشد. این تجربه قانونگذاری پس از انقلاب در دهه شصت تجربه بدی نبود. خیلی از سران کشورهای اسلامی که به کشور ما می آمدند، برای آراستگی پوشش بانوان در عرصه های عمومی و توان کنترل آن به دولت مردان ما تبریک میگفتند.البته در ابتدا، پذیرش این مسئله برای جامعه سخت بود اما کم کم مردم این موضوع را پذیرفتند. مدارس و آموزش ابتدایی هم این را گنجاندند و خیلی بنیادین بر این مسئله کار کردند و کسانی که مخالف این مدل حکمرانی بودند هم از ایران رفته بودند. همان قضیه فرار مغزها که مدتی مطرح بود، معطوف به این فضا شده بود. این مصداقی از مداخله قانونی حکومت در امر حجاب بود.تجربه دیگری هم داشتیم، در دوران آقای خاتمی یک گشایشی بوجود آمد. آقای خاتمی با شعار آزادی آمده بود و گشایشی هم در فضای فرهنگی جامعه ایجاد شده بود. تغییرات پوشش دختران را من خودم در ابتدای دانشگاه تا پایان دوره دانشگاه دیدم. مثلا در هفته اولی که ما وارد دانشگاه تهران شده بودیم، تابلوی بزرگی در لابی دانشکده علوم اجتماعی به عنوان کدهای لباس جامعه و من...ادامه مطلب

دکتر نهاوندی هم از دست رفت. مثل یک ماه قبل که دکتر بابایی را از دست دادیم و مثل چند ماه قبل که دکتر عسگری خانقاه به دیار باقی شتافت. امروز ولی خبر مرگ خانم دکتر نهاوندی به شکل عجیبی به من رسید. می دانستم که سکته کرده و در بیمارستان به سر می برد. چند ماه قبل که دیده بودمش به شوخی و خنده گفت بیا از تجربه زیسته ات در مورد مادر شوهر شدن بگو و اینکه چطور پسرت را راضی کردی ازدواج کند. من بودم و همکارم خانم شاهپوری که هر دو پسرانمان ازدواج کرده بودند و کسوت مادر شوهری بر تن داشتیم. خلاصه عرض کنم خیلی خدندیدیم بابت این موضوع. اما پسرهایش هیچ کدام ازدواج نکردند. امروز در جلسه نشسته بودم  که آقای شهبازی مشاور رئیس دانشگاه، در محل باشگاه دانشجویان، در مراسم افتتاحیه دیدار مردمی هیات رئیسه دانشگاه، اعلام کردند که «متاسفانه امروز صبح همکارمان خانم دکتر مریم نجار نهاوندی را از دست دادیم»! بی اختیار بر پایم زدم و اشکم سرازیر شد. اصلا یادم رفته بود برای چه رفته بودم و چه کار داشتم. فقط همینقدر می دانم که از جلسه بیرون آمدم و اشک ریزان به سمت اتاقم رفتم. نمی دانم کدام همکار و چگونه دستم را گرفت و چطور متوجه شده بود. در اتاقم ساعتی گریستم. اما درونم هنوز به هم ریخته است.امروز مرا به یاد خاطره ای انداخت. سالهای جنگ بود که همراه مادرم به نماز جمعه می رفتیم. آن روز پشت بلندگوی مسجد اعلام کردند که امروز تشییع جنازه شهید ... است. مادر شهید در صف نمازگزاران بود. حالش بد شد. اشکش سرازیر شد. فرزندان شهید شیون می کردند و به یکباره نماز جمعه تبدیل شده بود به عزاخانه. در تجربه زیسته فرزندان شهدا به کرات به این موضوع برخورده بودم. بی درایتی و عدم تخصص کسانی که «خبر  شهادت»  جامعه و من...ادامه مطلب

اینکه سلمان رشدی پس از سالها بالاخره مضروب شد نشان می دهد که دنیا باید به خط قرمزهای ادیان احترام بگذارد فرقی هم نمی کند مسلمان و مسیحی و نصارا. اینکه سلمان رشدی کیست کمی خوب است در خصوص این مرد بدانیم و اینکه کشته شدنش در سن 70 سالگی به نفع چه کسی و کجاست را می گذارم به عهده دانشمندان علوم سیاسی. سلمان رشدی، زاده ۱۹ ژوئن ۱۹۷۴، نویسنده هندی‌تبار بریتانیایی ( و اکنون ساکن آمریکا ) پیش از انتشار " آیه های شیطانی" چهره‌ای شناخته شده در ادبیات جهان بود انتشار "بچه های نیمه شب" که دومین کتابش بود، برایش شهرت به همراه داشت. «بچه های نیمه شب» این کتاب در سال ۱۹۸۱ میلادی جایزه "بوکر" را از آن خود کرد. این جایزه که در سال ۲۰۰۸ نیز به این اثر بخ عنوان بهترین اثر در تاریخ چهاردهه این بنیاد اهدا شد و از سوی مجله تایم در شماره صد رمان برتر جهان قرار گرفت.مهدی سحابی در سال ۱۳۶۴ خورشیدی آن را به فارسی برگرداند که با استقبالی بی‌نظیر روبرو شد و "بهترین رمان خارجی" کتاب سال جمهوری اسلامی را نیز از آن خود کرد.سلمان رشدی پس از کتاب "بچه های نیمه شب" رمان "شرم" را در سال ۱۹۸۳ میلادی منتشر کرد که موضوع آن به جدایی هند و پاکستان اختصاص دارد و در پس زمینه های آن تاثیر و عملکرد فرهنگ اسلامی را در رفتار شخصیت ها می توان یافت. این کتاب را نیز در سال ۱۳۶۴ توسط مهدی سحابی به فارسی برگرداند و در همان سال از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان "بهترین رمان خارجی" سال معرفی شد.آیه های شیطانی چهارمین رمان سلمان رشدی است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. این اثر جنجالی ترین رمان های تاریخ معاصر ادبیات تبدیل شد.آیه های شیطانی رمانی‌ست در حدود ۵۰۰ صفحه که با سقوط یک هواپیمای ربوده شده در دریای مانش آغاز می‌شود.رم جامعه و من...ادامه مطلب

سریال ریشه ها برایم بسیار جالب است. البته کتاب رمان ریشه ها را قبلا خوانده بودم. اینکه نشان می دهد با چه فضاحتی بومیهای افریقایی را برای بردگی و مثل حیوان برای کار بیگاری به اروپا و امریکا انتقال می دادند بسیار عبرت آموز است. اینکه بدانید کشورهای توسعه یافته پاهای خود را بر دوش چه کسانی گذاشتند و چگونه طی یک فرایند انرژی انسانی، منابع طبیعی و ... را در جهان غارت کردند تا اکنون اینگونه کعبه آمال بسیاری باشند جالب است. اما سریال ریشه ها دیشب 22 مرداد 1401 برایم عجیب بود. اینکه جوان رعنای سیاه پوست در یک قبیله بدوی آفریقایی بچه دار می شود و صدای اذان می آید؟! می گوید الله اکبر؟! برایم جالب بود زیرا هیچ جای رمان چنین کلمه ای نبود. آیا کارگردان اصلی فیلم به عمد چنین چیزی را در فیلم گنجانده تا نشان دهد مسلمانان از قبایل بدوی و نیمه عریان آفریقایی بودند که ما آنها را به بردگی گرفتیم و هیچ تمدن و فرهنگی نداشته اند؟! پس نقش ادیتورها و سانسورچیهای صدا و سیما این میان چیست؟ آیا جناب ادیتور با خود فکر کرده چه بهتر که از این کلمات استفاده شود و به بستر ارائه این کلمات مقدس توجه نشده است؟ فقط قرار است تن زنان نیمه عریان در فیلم لباس بپوشند یا از واقعیتهای اجتماعی دین اسلام هم صیانت کنند. چرا این قسمت حذف نشده؟! هرچه فکر می کنم و تحقیق می کنم به هیچ کشور یا قبیله مسلمانی نمی رسم که در طول تاریخ 1400 سال گذشته زنان آن بیحجاب و نیمه برهنه زندگی کرده باشند. این موضوع از آنجایی عجیب تر می شود که در هیچ کجای کتاب رمان نیز به چنین موضوعی اشاره نشده است. آیا این اذان و کلمات اسلامی به عمد در صدا و سیما صدا گذاری شده است؟! که اگر چنین باشد باید به اندیشه و حسن نیت گردانندگان این کار شک کرد! جامعه و من...ادامه مطلب

وقتی از تحقیقاتش در مورد زنان ویژه صحبت می کرد و طرح پژوهشی فروماندگی تا فرومایگی همیشه با خودم فکرمی کردم عجب روحیه خاصی دارد این مرد. وقتی دیدم بچه هایش هر کدام یک سر دنیا و یک شهر دور افتاده از ایر جامعه و من...ادامه مطلب

شنبه روزی بود 7 اردیبهشت که تماس گرفتم برای خداحافظی با دکتر رحمت الله صدیق سروستانی. بگویم عازم سفر به خانه دوست هستم و دعاگوی شما استادی که در کنارتان بزرگ شدم و رنگ گرفتم و آموختم و شدم این آدمی که جامعه و من...ادامه مطلب

ما ایرانیها آدمهای جالبی هستیم. همیشه خلاف جهت عقاید عموم مردم  حرف می زنیم. زیارت را مسخره می کنیم ولی وقتی خودمان زیارت می رویم دقیقا همان کاری را می کنیم که دیگران می کنند. همیشه علیه لیدرمان عمل م جامعه و من...ادامه مطلب

روستای سله بن هم مانند سایر نقاط کشور از قافله فضای مجازی و رسانه های محلی شده دور نمانده و دارای کانالی است که اخبار روستا را به همراه برخی برنامه های جمعی نظیر روزیدادهای ورزشی، هماهنگیهای لازم جهت جامعه و من...ادامه مطلب

نام: اعظم نام خانوادگي: آهنگر سله‌بني محل خدمت: دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی تحصيلات:           كارشناسي:           رشته: علوم اجتماعي با گرايش تعاون           ت جامعه و من...ادامه مطلب